کاش پدر بودم..... و یه دختر خوشگل داشتم......یه دختر با احساس.......که وقتی دید ناراحتم ....بیاد جلوم وایسته .........بگه هیس.......مشکلاتو دعوا کنه........بگه بابامو اذیت نکنید........بعد منم بغلش کنم .......و فقط به دخترم فکر کنم.....کاششششششش(البته این دخترم میبینید اخم کرده واسه مشکلاته نه واسه بابایی میخواد اونارو ساکت کنه)
نظرات شما عزیزان: